اول اینو بگم قبلنا تو سایت برای یه سوال من نظر نوشتین، از همونجا از طرز دیدتون به زندگی واقعا لذت بردم و الانم اتفاقا خیلی خیلی ارتباط برقرار کردم با نوشتتون، حق با شماست من واقعا فهمیدم زندگی غ ق پیشبینی هست، هر هفته ی من با هفته ی قبلش تفاوت داره و هرروز یه تفکر یا تغییر جدید در جریانه! همه ی حرفایی که زدی رو عمیقا قبول دارم، ولی خب فک میکنم حق ام دارم یه سری احتمالات رو در نظر بگیرم، به قول شما، شاید اصن اومدیم من پذیرش نتونستم از امریکا بگیرم اونقدی که الان امید دارم، و موندگار شدم! ولی خوب، یه احتمالم بذارم شاید یکسال گذشت و من هنوز تو تفکره الانم بودم و فک میکردم رشته ام توی امریکا گسترده تره و راحت جای پیشرفت داره!اونوق شاید حسرت خوردم که چرا هزینه نکردم و شانسمو امتحان نکردم!
من بعده اینکه تو سایت نظرمو گذاشتم، هم از بچه های کانادایی و هم امریکایی که چندسال هست اونجا هستن وویس گرفتم در مورده تجربیاتشون، واقعا دارم به این نتیجه میرسم که هرکی دید و تجربه ی خودش رو در هر دو کشور،بر اساس احوالات، شخصیت و احساساتی که داره میگه
برای مثال شاید یکی خیلی بچه ی کم طاقتی هست و ممکنه دوبار بش تیکه بندازن به امریکایی ها لقب نژاد پرست میده، و ممکنه یکی واقعا بیخیال باشه و بگذره از این حرفا! یکی ممکنه با تلاشش رزومه جمع کنه و تو امریکا کار گیر بیاره و دیگری بدون هیچ تلاشی فقط یک دکترا بگیره و نتونه تو کانادا کار گیر بیاره، بعد بیاد عنوان کنه که نه تو کانادا کار نیس!
بحث آب و هوا ، میدونید اونروز تو گروه کانادا بحث بود بچه ها داشتن می پرسیدن که آیا میتونیم خرما بیاریم به هسته اش گیر ندن و یا راجع به اوردن خربزه که تو فرودگاه جریمه شده بودن، ینی دغدغه هاشون واقعا غ ق باور بود! زمانی که میای برای دکترا گرفتن، اونقد مکشلات هست و به قول بچه ها پوستت رو میکنن و وقت نداری برای سر خاروندن، که شاید فک کردن به حتی آب و هوا هم باید تو درجه ی آخر قرار بگیره! خوده من معتقد بودم جایی که میرم کوچیکه و من اصن نمیتونم دووم بیارم، یه نفر تو همین سایت تلنگر خوبی به من زد گفت باید دید هدفت از رفتن به اونور چیه، اگر برای دکترا میری باید بخونی و نمیری صب تا شب تفریح کنی، قطعا آخره هفته ها جایی پیدا میشه بتونی ریلکس کنی و دیدم راست میگه من داشتم بهونه تراشی میکردم!
الانم به این نتیجه رسیدم که تا خودم تجربش نکنم نمیتونم نظر بدم، ممکنه همینجا بمونم بتونم تو این چهارسال چند تا ای اس ای بدرد بخور در بیارم و برای پست دکترا برم امریکا، و ممکن هم هست از امریکا پذیرش بگیرم طی همین یکسال(این رو به یه سری دلایل(مرتبط با رشتم و موضوعی که تو امریکا داره دنبال میشه) امیدم بهش زیاده که بتونم جواب بگیرم، و لی خب قطعیتی در کار نیس) ولی به قول شما یه اتفاق دیگه افتاد و موندگار شدم!
من با همه ی توصیفایی که شما کردین و تجربیاتی که این مدت بچه ها بهم گفتن، دارم آروم میشم و حداقل میخوام یکی دوجا توی این مدت رزومه رو بفرستم و اقدام کنم، اگر جواب پذیرش اومد اونموقع تصمیم میگیرم و خب اگر حس میکنم تو اب و هوای ملایم عملکردم بهتره و ترجیح میدم همیشه افتاب ببینم و با قضیه آب و هوا تو یه سال کنار نیومدم، اونموقع میرم! فک میکنم برای اینکه خیالم راحت باشه ارزش داره این هزینه رو بکنم!
قطعا به فک کردنش اینهمه ساعت و شب و روز نمی ارزه، حق با شماست
ا
علاقه مندی ها (Bookmarks)