دوستان یه نکته ای دقت کنید مهمترین مسئله تو مصاحبه داشتن اعتماد به نفس است سعی کنید روحیه جنگنده داشته باشید و تا اخر مصاحبه روی حرفتان پافشاری کنید اگه افسر چیزی برخلاف گفته شما مطرح کرد اگر واقعا با اطلاعات هستید باید روی عقیده و نظرتان باستید
بعضی از دوستان گفتند که خیلی ها بدون این اطاعات که در این سایت هست رفتن و قبول شدند ولی نگفتن چقدر مردود شدند؟
این را درنظر بگیرید اکثر دوستان این سایت بخاطر اطلاعاتی که دوستان زحمت میکشند مینویسند تلاش شبانه روزی خودشان قبول شده اند و مردودی در حد دو سه نفر بوده که تازه انها مقصر نبوده اند و به بدترین زمان و با بدترین افسرها مصاحبه داشته اند
بعضی گفتند این مطالب استرس زاست
بعضی گفتند فلانی (غالبا همسایه عمه شان) فلان کار که شما گفتی انجام نداد و قبول شد
بعضی گفتند مصاحبه ساده است و نیازی به اصول مصاحبه نیست
همه نظر دادند و ما هم احترام میگذاریم
ولی به دوستانی که نظر منو قبول دارند توصیه اکید میکنم تا میتونید خودتونو اماده کنید سرچ کنید فرانسه بخونید و با روحیه باشید و فقط کافی است به قبولی فکر کنید به سوالات و جوابها خوب فکر کنید و تحلیل کنید بهترین جوابهارو بیابید یک پاسخ درست با زبان فرانسه بد بسیار بهتر از پاسخ نادرست با زبان فرانسه عالیست
در اخر هم با این دید به این نوشته ها نگاه کنید که این نوشته ها حاصل تجربیات کسی است که از صمیم قلب تک تک شمارو دوست دارد و در درجه هزارم اهمیت امتیاز بالایی در مصاحبه کسب کرده مدیکالشم پنج روزه اومده!(آخرش پز دادم!! آخه مدیکال مگه پز دادن داره عزیزم!!!)
در زیر یکسری سوال عمومی داریم فقط یه نگاهی بهش بندازید تا گوشتان با این سوالهای احتمالی اشنا شود
• Quelle est votre nationalité?
• Votrecitoyenneté?
• Vous êtes le citoyen de quel pays?
• Quel âgeavez-vous?
• Où habitez-vous?
• Quelle est votre adresseactuelle?
• Avez-vous déménagé depuis que vous aviez fait votre demanded'immigration?
• Est-ce que vous avez la même adresse?
• Depuisquand habitez-vous à cette adresse?
• Êtes-vous mariés /mariées?
• Est-ce que votre situation de famille a changé après quevous aviez rempli ce formulaire?
• Depuis quand êtes-vousmariés/mariées?
• Comment s'appelle votre mari/femme?
• Comments'appelle-t-il /elle?
• Quel est le prénom de votremari/femme?
• Son prénom?
• Quel est le nom (de famille)de votremari/femme?
• Est-ce que c'est votre premier mariage?
• Combiende fois étiez-vous mariés/mariées?
• Avez-vous des enfants de l'autremariage?
• Avez-vous des enfants?
• Combien d'enfantsavez-vous?
• Leurs noms et prénoms?
• Quel âge ont vosenfants?
• Est-ce que vos enfants habitent avec vous?
• Dansquel domaine travaillez-vous?
• Qu'est-ce que vous faites dans lavie?
• Quel est votre poste de travail?
• Quel est votreemploi?
• Avez-vous changé votre emploi après avoir fourni lesinformations dans ce formulaire?
• Décrivez vos fonctionsprofessionnelles.
• Quelles sont vos tâches?
• Quelles sont lesprincipales responsabilités de votre poste?
• Parlez-moi de la compagnieoù vous êtes employés?
• Parlez-moi de vousAvez-vous déjà fait ce genre de travai •
Pourquoi voulez-vous travailler dans notre entreprise •
Pourquoi avez-vous quitté votre dernier emploi •
Quel salaire demandez-vous •
Pourquoi devrions-nous vous embaucher plutôt qu’un autre •
Quelle était la fréquence de vos absences pendant votredernier emploi •
Quand êtes-vous disponible pour travailler •
Quels sont vos points forts •
Quels sont vos points faibles •
Si vous deviez vous décrire en cinq mots, lesquelschoisiriez-vous •
Quelle opinion votre dernier employeur avait-il de vous •
Quels sont vos objectifs à long terme •
Avec quel genre de machines ou d’équipements avez-voustravaillé •
Quel genre d’équipements êtes-vous en mesure de fairefonctionner •
Pouvez-vous travailler dans des circonstances pressantes ouen respectant des délais très courts •
Pensez-vous retourner aux études •
Quel genre d’emploi vous intéresse •
Êtes-vous mobile •
Quel genre de patron préférez-vous •
Que pensez-vous du travail routinier •
Que pensez-vous du travail en équipe •
Avec quel type de personne avez-vous de la difficulté àtravailler? Pourquoi •
Que pensez-vous du temps supplémentaire •
Quelles sont d’après vous les qualités nécessaires pourexercer le travail que vous avez choisi •’ • quest -ce qui vous intéresse dans les services quecette compagnie offre ou les produits qu’ellefabrique
Si vous aviez le choix, quel emploi choisiriez-vous dans lacompagnie •Quelle a été votre plus grande réalisation
La raison du départ de votre lieu de travail précédent (actuel) •
Quelles étaient vos principales tâches et responsabilités •
Votre vision des clients de l’entreprise •
Votre opinion générale sur vos collèges •
Comment évaluez-vous votre ponctualité •
Vous pensez rester, où vous travaillez maintenant, si on nevous engage pas •
Quel était votre niveau d’autonomie •
Comment comportez-vous face à la pression •
Comment réagissez-vous dans les périodes où le volume detravail est important •
Comment gérez-vous votre temps, évaluez les priorités, etc. •
Dans quelle mesure réussissez-vous à respecter les échéances •
Parlez-moi de vos capacités d’analyse, avec des exemples, sipossible •
Dans quelle mesure maîtrisez-vous les principaux logicielsde micro-informatique •
Quelle est votre évaluation de vos habilités tellesl’initiative, le sens de l’organisation •
Vos points faibles •
Si on appelle à votre entreprise, quelle sera la réaction devotre boss •
خب دیگه تقریبا به اخر خط نزدیک شدیم ولی باز اگه چیزی یادم بیاد براتون مینوسم بقیه دوستان CSQ دار که حس میکنند مطلبی هر چند کوچک جا مونده بیان تجربیاتشونو منتقل کنند
یکی از سوالات احتمالی در مورد اینکه اخرین فیلم یا کتابی که خوندی تعریف کن
پس سعی کنید
1-حداقل 5 خط شرح ماوقع! در جیب مبارکتان یافت شود
2-سوتی ندهید یعنی داستان در زمان حال تعریف ننمایید هرچند میشه گاهی از زمان حال بهره برد ولی افسر کلی زحمت کشیده این سوال پرسیده ببینه imparfait et pasé composé و plus que parfait بلدید یا نه!!!
3-معمولا برای تعریف داستان ام پخفه بیشتر بکار میبرند
4-پس از نوشتن شاهکارتان به طریق بالا حتما با استاد زبانتان تماس بگیرید!
5-شکسته نفسی نفرمایید من اصلا فیلم نگاه نمیکنم و اصولا بچه سربه زیری هستم و فقط راز بقا نگاه میکنم چون تعریف حوادثی که در مستند ها اتفاق میافتد بمراتب سخت تر از داستان هزارو یک شب است!
6-عین ماست برای افسر حرف نزنید با هیجان و با احساس تعریف کنید با عضلات صورتتان حرف بزنید با چشمهایتان و با حرکات متاسب دستهایتان
نکته:نیازی به استفاده از حرکات موزون پا نیست چون افسر نمیتونه ببینه و فقط خودتونو خسته میکنید!
دوستان بی شوخی از زبان بدنتان استفاده کنید تو پست بعدی براتون کلی مطلب در این مورد خواهید دید
افزایش مهارت زبان بدن (Body Language) شما میتواند تفاوت های چشمگیری در مهارت های مردمی، جذابیت و خلق و خوی کلی شما به وجود آورد؛ در مورد چگونگی به کار گیری زبان بدنتان راه کار خاصّی وجود ندارد. آن چه که شما انجام می دهید ممکن است به روش های زیادی تفسیر شود، در عین حال به محیط و مخاطب شما نیز بستگی دارد. روش های زیر تعدادی از تفسیر های رایج از زبان بدن و اغلب روش های تاثیرگذارتر برای ارتباط برقرار کردن است.
1- پاها و دستانتان را ضربدری قرار ندهید: احتمالا شنیده اید که نباید دست به سینه بایستید، چرا که ممکن است از شما ظاهری تدافعی یا محافظه کار ارائه دهد؛ این مسئله در مورد پاهایتان نیز صدق می کند، پس دست ها و پاهایتان را بازتر قرار دهید.
2- ارتباط چشمی داشته باشید: با افرادی که مخاطب شما هستند ارتباط چشمی داشته باشید تا رابطه بهتری را به وجود آورده و متوجه شوید که آیا آن ها به حرف های شما گوش میدهند یا نه. البته برقرار کردن بیش از حد تماس چشمی ممکن است باعث ناراحتی افراد شود، همان طور که فقدان چنین رابطه ای می تواند ظاهر شما را نا مطمئن جلوه دهد. اگر به این نوع ارتباط عادت نکرده اید، ممکن است در ابتدا مشکل به نظر بیاید، اما با تمرین و تکرار دیر یا زود به این روش عادت خواهید کرد.
3- از به وجود آوردن مقداری فضا نهراسید: قدری فضا دادن به مخاطب، علامت اعتماد به نفس است و نشان دهنده این است که شما فرد راحتی هستید. هنگام گفت و گو با مخاطب در حال ایستاده یا نشسته پاهای خود را کمی با فاصله قرار دهید.
4- عضلات شانه تان را شل کنید: هنگامی که هیجان زده هستید، راه مناسب این است که شانه هایتان را از حالت انقباض رها کنید. ممکن است کمی به سمت جلو یا بالا تکان بخورید. سعی کنید راحت باشید و با مقداری حرکت دادن به شانه ها، عضلات آن ها را شل کرده و سپس به آرامی آن ها را به حالت اولیه برگردانید.
5- هنگامی که دیگران مشغول صحبت هستند، سرتان را به نشانه تأیید تکان دهید: هر چند دقیقه یک بار سرتان را به نشانه تأیید حرکت داده تا نشان دهید که به سخنان فرد مقابل گوش می دهید. اما در این کار زیادهروی نکنید!
6- خم نشوید، صاف بنشینید؛ اما در یک حالت آرام، نه به صورت هیجان زده.
7- کمی به سمت جلو متمایل شوید: اگر قصد دارید علاقهمندیتان را به سخنان فرد مقابل نشان دهید، کمی به سمت وی متمایل شوید؛ توجه داشته باشید که اگر بیش از حد به جلو خم شوید ممکن است شما را مأیوس و نیازمند به جلب نظر دیگران نشان دهد. در صورتی که می خواهید نشان دهید اعتماد به نفس و آرامش دارید، کمی به سمت عقب متمایل شوید؛ خم شدن بیش از اندازه به سمت عقب ممکن است شما را فردی مغرور و سرد جلوه دهد. (نکته: خم شدن زیادی ممکنه باعث افتادگی و سرشکستگی شما بشه! برای نصیب از هر دو ویژگی میتونین مثل آونگ جلو و عقب بشین!)
8- لبخند بزنید: شاد باشید! هنگامی که فردی مطلب خندهداری بیان میکند لبخند بزنید. اگر فرد مثبت اندیشی به نظر برسید، مردم برای شنیدن صحبتهای شما تمایل زیادی نشان خواهند داد. اولین فردی نباشید که به لطیفه خودتان میخندید، این کار شما را دستپاچه یا نیازمند نشان می دهد. هنگامی که به فردی معرفی میشوید، لبخندی هم به لب داشته باشید؛ اما نه آن طور که لبخند شما تصنعی به نظر برسد، این ظاهری ریاکارانه به شما می بخشد.
9- به صورتتان دست نزنید: با این کار ممکن است دست پاچه به نظر برسید؛ در ضمن باعث حواس پرتی مخاطب می شود.
10- سرتان را بالا نگه دارید: چشمانتان را به زمین ندوزید، این حالت باعث میشود نا مطمئن یا کمی ناکام جلوه کنید. سر خود را به سمت بالا و صاف قرار داده و چشمهایتان را در مقابل افق نگه دارید.
11- حرکتتان را کمی آرامتر کنید: آهسته تر راه رفتن نه تنها باعث میشود شما آرامتر و مطمئن تر به نظر برسید، بلکه باعث خواهد شد احساس تنش کمتری نیز داشته باشید. اگر فردی شما را مخاطب قرار داد، ناگهان به سمت او بر نگردید؛ کمی مکث کنید و سپس با حرکتی آرام به او نگاه کنید. (البته slow Motion نشه!)
12- بیقراری نکنید: از حرکاتی که نشان دهنده بیقراری شما هستند، یا تیک های عصبی نظیر تکان دادن پاها یا با سرعت ضربه زدن به میز بپرهیزید، این کار باعث میشود عصبی و بیقرار جلوه کنید؛ سعی کنید آرام باشید و حرکاتتان را کندتر کرده و روی آنها تمرکز کنید.
13- از دستانتان با اطمینان بیشتری استفاده کنید: به جای حرکات عصبی با دستانتان یا دست کشیدن روی صورتتان، از آنها برای ایجاد ارتباط در مورد آنچه قصد بیانش را دارید استفاده کنید. دستتان را برای شرح موضوع یا بیان اهمیت نکتهای که برای ارائه اش تلاش میکنید به کار ببرید. استفاده بیش از حد از دستها ممکن است باعث حواس پرتی شود، همچنین طوری دستها را تکان ندهید که غیر قابل کنترل به نظر برسند. (قابل توجه خودم!)
14- در فاصله خیلی نزدیک نایستید: هنگامی که شخصی با یک گوینده با فاصله کم مواجه می شود، احساس خوشایندی ندارد. اجازه دهید افراد حریم خصوصیشان را داشته باشند، به حریم شخصی دیگران وارد نشوید.
15- انعکاس: اغلب هنگامی که شما با یک فرد رابطه خوبی دارید و هر دوی شما به یکدیگر وابسته هستید، ناخودآگاه شروع به انعکاس رفتار های یکدیگر می کنید؛ بدین معنی که شما کمی از زبان بدن شخص مقابل را عیناً تکرار می کنید. به عنوان مثال اگر آن فرد به سمت جلو خم شود یا دستانش را روی پاهایش قرار دهد، ممکن است شما نیز همین کار را انجام دهید. دقت کنید فوری عکسالعمل نشان ندهید و هر تغییری را منعکس نکنید. به این ترتیب حس نزدیکی به وجود خواهد آمد.
16- نگرش مثبت داشته باشید: دیدگاهی راحت، باز و مثبت داشته باشید. آنچه احساس می کنید، بر زبان بدنتان جاری میشود و میتواند باعث تفاوت عمدهای شود.
توصیه: شما قادرید زبان بدنتان را تغییر دهید، اما این نیز مانند تمامی عادتهای جدید زمان بر است؛ مثلاً اگر شما عادت دارید همیشه به سمت پایین نگاه کنید، ممکن است تصحیح این عادت زمان زیادی ببرد. در ضمن اگر یکباره برای تغییر بسیاری از عادتها تلاش کنید، ممکن است گیجکننده و طاقت فرسا بشود. یکی دو نمونه از این روشها را انتخاب کرده و به مدت 3 تا4 هفته روی آن تمرین و تمرکز کنید، کمکم عادات جدید در شما نهادینه میشود طوری که شما بدون فکر کردن قادر به انجام آن ها خواهید بود. تا زمانی که رفتار های جدید جزئی از عادات شما نشدهاند به تمرین ادامه دهید، سپس دو عادت جدید را که میخواهید تغییر دهید انتخاب کرده و بر روی آنها تمرین کنید.
منبع: positivityblog.com؛ هنریک ادبرگ
ویرایش توسط Artin Raad : June 12th, 2010 در ساعت 04:26 PM
علاقه مندی ها (Bookmarks)