هزینه های زندگی و روش های صرفه جویی در آمریکا

[Mehrad]

چند اشتباه در پستهاي قبلي وجود داره. بد نيست كه دوستان با تجربه يا اطلاعات كم در راهنمايي بقيه دوستان عجله نكنن.

ماليات فدرال اسمش روشه: "فدرال" يعني كشوري. در همه ايالتهاي آمريكا از حقوقتون ماليات فدرال كم ميشه. اينجوري نيست كه در برخي ايالتها ماليات فدرال وجود نداشته باشه. چيزي كه در برخي ايالتها وجود نداره ماليات ايالتي هست. علاوه بر ماليات فدرال كه در همه ايالتها هست، در بيشتر ايالتها ماليات ايالتي هم از حقوق كم ميشه. در برخي شهرها علاوه بر ماليات فدرال و ماليات ايالتي از حقوقتون ماليات شهرداري هم كم ميشه. ماليات شهرداري رو معمولا نميشه چيزيش رو پس گرفت. ولي بعد از تموم شدن سال مالي (كه براي دانشجويان همون سال تقويمي هست) در صورتيكه كسورات مالياتي حقوق شما بيش از اندازه باشه، مي تونيد اضافه پرداخت رو پس بگيريد. در صورتيكه از حقوقتون به اندازه كافي ماليات كسر نشده باشه، بعد از اتمام سال مالي، بايد ما به التفاوت رو به دولت فدرال يا دولت ايالتي پرداخت كنيد. توضيح بيشتر در مورد ماليات دانشجويان رو مي تونيد در تاپيك مرتبط دنبال كنيد.

زندگي دانشجويي تعريفش "استيك" نخوردن نيست. اون مال زندگي مرفهه. اگه كسي زندگي رو در استيك خوردن و رستوران رفتن مرتب تعريف كنه، تعريف زندگي دانشجويي رو نمي دونه. من در دوره فوق ليسانسم با حقوق ٨٢٠٠ دلار در سال زندگي مي كردم و كل هزينه هاي ماهيانه من به سختي از ٦٠٠ دلار تجاوز مي كرد. خيلي راحت نبود ولي ياد گرفتم هزينه هاي زندگي رو مديريت كنم. نه توي محله سياهها زندگي مي كردم و نه غذام منحصر به تخم مرغ و سيب زميني بود. يخچالم هميشه پر ميوه و خوراكي بود و هزينه هاي خوراكي ماهيانه ام به طور متوسط ١٢٠ دلار در ماه بود. حرفهايي كه مي زنم منحصر به توليدو نيست. من در دوره زندگي متاهليم در شيكاگو هزينه هاي خوراكي ماهيانه ام بين ٢٥٠ تا ٣٠٠ دلار بود. من جاهاي مختلف آمريكا خريدهاي خوراكي كردم و قيمت مواد خوراكي رو در فروشگاهها با هم مقايسه كردم. اگه كسي نتونه بدون گشنگي كشيدن هزينه هاي خوراكي خودش رو با ٢٠٠ دلار در ماه (خيلي جاها ١٥٠ دلار در ماه) ببنده، زندگي و پول خرج كردن بلد نيست. در مورد روشهاي صرفه جويي در پستهاي قبلي مفصل توضيح دادم. چيزي كه باعث تفاوت عمده در هزينه هاي زندگي در شهرهاي مختلف ميشه، كرايه خونه و پول برق و هزينه هاي رفت و آمده. بقيه هزينه هاي زندگي در شهرهاي مختلف آمريكا تفاوت فاحش نداره.

حقوق دانشجويان حتي داخل يك دانشگاه بسته به رشته و مقطع تحصيلي مي تونه تفاوتهاي فاحش داشته باشه. موقعي كه من در دانشگاه توليدو دانشجوي فوق ليسانس بودم حقوقم به عنوان TA ساليانه ٨٢٠٠ دلار بود (بدون بيمه). در همون دانشگاه توليدو دانشجويان فوق ليسانس با حقوق ساليانه ٧٠٠٠ دلار (بدون بيمه) و ١٢٠٠٠ دلار (با بيمه) هم بودن. دانشجويان دكترا حقوقشون از ١٣٠٠٠ دلار تا ٢٥٠٠٠ دلار (با بيمه) متفاوت بود. همه اين رقمهايي كه گفتم قبل از كسر مالياته. در دانشگاههاي ديگه هم تفاوتهاي اينجوري وجود داره، حتي دانشگاههاي پولدار. حقوقي كه دانشگاه به دانشجو ميده تابع بودجه دپارتمان يا استاد مربوطه هست و نه لزوما هزينه هاي زندگي در اون شهر. مثلا وقتي در دانشگاه توليدو به برخي دانشجويان فوق ليسانس ساليانه ٧٠٠٠ دلار ميدادن، اين رقم لزوما بر اساس هزينه هاي زندگي تنظيم نشده چون بعد از كسر ماليات بايد با حدود ماهي ٥٠٠ دلار زندگي كنن كه حتي با روشهاي صرفه جويي من هم خيلي مشكله. ولي وقتي كسي حقوقش ساليانه ٢٠٠٠٠ (يا بيشتر) باشه، بديهيه كه مي تونه در سطحي بالاتر از زندگي دانشجويي پول خرج كنه. فقط اختلاف رشته اي هم نيست. به عنوان مثال دانشجوي دكتراي يك رشته ممكنه در يك دانشگاه سالي ١٣٠٠٠ دلار بگيره و در دانشگاه ديگه در همون رشته ٢٧٠٠٠ دلار.

در مورد TA و RA بودن هم لزوما رابطه مستقيم با حقوق وجود نداره. معمولا در يك دانشگاه حقوق RA در يك رشته و مقطع تحصيلي مقداري از TA بيشتره يا مساويه. ولي موارد عكسش هم وجود داره. ولي همون طور كه در بالا مثال زدم با لحاظ كردن رشته و مقطع تحصيلي تفاوتها ميتونه داخل يك دانشگاه زياد باشه. من تفاوت TA و RA در حد ١٠٠٠ دلار و بيشتر هم ديدم.

[y2dark]

حقوق TA و RA در دپارتمانهای مختلف متفاوته و اونهم طبیعیه! وقتی یه دانشکده گرنتهای بیشتری رو جذب میکنه و در کل درآمد بیشتری داره، پول بیشتری هم خرج خواهد کرد، و معمولا رشته های انسانی پول کمتری دریافت میکنند، در ضمن RA خیلی به استاد ربط داره، بعضی دانشگاهها یه مینیممی رو تعیین میکنند ولی دست استاد که چقدر بهتون پول بده!

[Mehrad]

حقوق TA و RA در دپارتمانهای مختلف متفاوته و اونهم طبیعیه! وقتی یه دانشکده گرنتهای بیشتری رو جذب میکنه و در کل درآمد بیشتری داره، پول بیشتری هم خرج خواهد کرد، و معمولا رشته های انسانی پول کمتری دریافت میکنند، در ضمن RA خیلی به استاد ربط داره، بعضی دانشگاهها یه مینیممی رو تعیین میکنند ولی دست استاد که چقدر بهتون پول بده!

منظور من اختلاف حقوق TA و RA در يك مقطع تحصيلي و در يك رشته در يك دانشگاه بود. اختلاف حقوق بين رشته هاي مختلف يا مقاطع تحصيلي مختلف كه بديهيه.

[sabzdarsabz]

آقا مهراد 8200$ که به شما میدادن بعنوان Full Fund بود؟

[Mehrad]

آقا مهراد 8200$ که به شما میدادن بعنوان Full Fund بود؟

راستش تعريف فول فاند در بين دوستان متفاوته. تعريفي كه دانشگاهها از فول فاند دارن اينه كه ١) شما معاف از شهريه باشيد يعني full tuition-waiver براي ٩ واحد در ترم (بعضي دانشگاهها ١٢ واحد در ترم حساب مي كنن) و ٢) حقوق شما بر مبناي ٢٠ ساعت كار در هفته پرداخت بشه. البته ممكنه استادتون از شما كمتر يا بيشتر از ٢٠ ساعت در هفته كار بكشه ولي ملاك قرارداد TA يا RA شما هست. اگه قرارداد شما كمتر از ٢٠ ساعت در هفته باشه يا شهريه شما رو دانشگاه به طور كامل نده، شما فول فاند محسوب نميشيد. با تعريفي كه گفتم، من فول فاند محسوب ميشدم. يعني دانشگاه شهريه من رو براي ١٢ واحد در ترم پرداخت مي كرد و حقوق ساليانه ٨٢٠٠ دلار رو بر مبناي قرارداد ٢٠ ساعت كار در هفته در نظر گرفته بود. البته در دپارتمانهاي ديگه دانشگاه مبناي پرداخت حقوق فوق ليسانس براي قرارداد ٢٠ ساعت در هفته متفاوت بود (از ٧٠٠٠ تا ١٢٠٠٠ دلار در سال) ولي همه اونها فول فاند محسوب ميشدن.

تعريف برخي دوستان از فول فاند مقداري متفاوته و علاوه بر دو شرط فوق، لحاظ شدن بيمه دانشجويي در قرارداد رو هم جزء فول فاند بودن مي دونن. برخي دوستان تعريف فول فاندتري هم از قرارداد فول فاند دارن كه علاوه بر موارد گفته شده استاد fee هاي مختلف رو هم پرداخت كنه. برخي دوستان تعريفشون از فول فاند از اين هم فول فاندتره و انتظار دارن دانشگاه انقدر پول بده كه بتونن مثل دوره مهندسيشون در ايران زندگي كنن. ولي به هر حال تعريف دانشگاه از فول فاند همون ٢ شرطي هست كه در بالا گفتم.

تعريفي كه سويس از فول فاند داره اينه كه در I20 شما ستون پرداختهاي دانشگاه از ستون هزينه ها كمتر نباشه. البته هزينه هايي كه دانشگاه در ستون هزينه هاي I20 مي نويسه لزوما واقعي نيست و برخي هزينه ها ممكنه كمتر يا بيشتر از اوني باشه كه شما واقعا هزينه مي كنيد. مثلا هزينه هاي زندگي گاهي وقتها بر مبناي زندگي در خوابگاههاي دانشگاه در نظر گرفته ميشه كه با گرفتن آپارتمان خارج از دانشگاه و مديريت درست مخارج ميشه هزينه ها رو كمتر كرد. يا مثلا هزينه كتاب رو بر مبناي خريد كتاب نو در نظر مي گيرن كه در عمل ميشه هزينه كتابهاي درسي رو پايين آورد (در مورد من صفر). يا برخي هزينه هاي متفرقه در نظر مي گيرن كه لزوما به اون زيادي خرج نمي كنيد. در وبسايت دانشگاه بگرديد معمولا مي تونيد نحوه محاسبه هزينه ها در I20 رو ببينيد. اين هزينه ها در يك دانشگاه براي همه دانشجوهاي graduate خارجي اون دانشگاه يك رقم استاندارد هست كه دانشگاه در سيستم سويس خودش وارد مي كنه و درI20 همه دانشجويان graduate اون دانشگاه به همون صورت لحاظ ميشه، صرف نظر از اينكه رشته شون چيه و مقطع تحصيليشون فوق هست يا دكترا. برآورد هزينه در I20 و سويس براي دانشجويان undergrad مقداري با دانشجويان graduate فرق مي كنه.

[sabzdarsabz]

من هم میخواستم به همین نکته برسم. بعضی از دوستان دقت نمیکنن معنای فول فاند چیه! فول فاند یعنی اینکه مبلغ فاند دریافتی شما در I-20 بزرگتر مساوی کل هزینه های تخمینی توسط دانشگاه باشه. دانشگاه که نمیاد هزینه های تخمینی رو پرت و پلا بنویسه! (اگه بیمه قید نشده باشه، باید با دانشگاه چک کنن ببینن کاور میشه یا نه) با این تعریف از فول فاند، فکر نمیکنم کسی در هر نقطه ای از امریکا که درس میخونه فول فاند باشه و مشکلی پیدا کنه! (حالا بماند که تو بعضی مناطق دستمون واسه خونه گرفتن بازتره و در بعضی شهرهای عموما بزرگ، کمتر) اگه شما فول فاند باشی نه تنها هرروز سیب زمینی و تخم مرغ نمیخوری بلکه میتونی چند وقت یکبار رستوران بری و استیک هم بخوری! والا ما تو ایرانشم از این خبرا نبود که بتونیم زیاد رستوران بریم! بعضی وقتا اینجا بیشتر حال و حول میکنیم! اگر کسی هست که زیاد خرج میکرده تو ایران، زحمت بکشه و اینجا هم از همون منابع خرج کنه
بحث پارشال فاند جداست و اگر کسی پارشال فاند داشته باشه یا باید از جیب خرج کنه یا باید ریاضت بکشه (سیب زمینی تخم مرغ!) یا آقا مهراد باشه!

[Mehrad]

نه عزيز دل برادر. I20 فوق ليسانس من ظاهرا فول فاند بود و ظاهرا ستون پرداختي هاي دانشگاه به اندازه ستون هزينه ها بود ولي نحوه محاسبه هزينه هاشون مشكل داشت و واقعي نبود. حرف من هم دقيقا همين بود كه به برآورد هزينه اي كه توي I20 مي نويسن نبايد دل خوش كرد. اگه اون برآورد هزينه هاي زندگي درست بود من بايد مي تونستم زندگي معمولي داشته باشم بدون اينكه پول كم بيارم. ولي اون ماههاي اول واقعا نمي تونستم با كمتر از ماهي ٦٠٠ دلار زندگي كنم چون روشهاي صرفه جويي در آمريكا رو بلد نبودم و كسي هم نبود كه همه اين جزيياتي كه در پستهاي قبليم اينجا نوشتم بهم ياد بده. كلي طول كشيد تا ياد گرفتم چطوري بدون گشنگي دادن به خودم با اون پول زندگي كنم. اون اوايل هم به خودم گشنگي نمي دادم ولي چون روشهاي صرفه جويي رو بلد نبودم، مجبور بودم از پول خودم خرج كنم. به علاوه توي I20 نمي نويسن fee هاي دانشگاه چقدره. دلم خوش بود كه دانشگاه شهريه منو ميده. وقتي رفتم ثبت نام كردم و فهميدم كه بايد ترمي ٥٠٠-٦٠٠ دلار fee هاي ريز و درشت و بدم به اضافه سالي ١٣٠٠ دلار بيمه خيلي شوكه شدم. بعدا ياد گرفتم كه چطوري بيمه دانشگاه رو waive كنم و از خارج دانشگاه بيمه بگيرم سالي ٦٠٠ دلار. البته اين رقمها مال سال ٢٠٠٧ هست و الان بيشتر شده.

بعدا كه رفتم ته و توي قضيه رو در آوردم فهميدم اون برآورد هزينه هاي زندگي بر مبناي همخونه داشتنه (بعضي دانشگاهها اين رو بر مبناي زندگي در خوابگاههاي دانشگاه مي نويسن كه گرونتر ميشه). براي من اين قسمتش رو كمتر از چيزي كه بايد نوشته بودن و در عين حال هزينه هاي ديگه رو بيشتر نوشته بودن. يعني برآيند كلي هزينه ها نسبتا درست بود ولي جزيياتش مشكل داشت. البته بحث لايف استايل هم هست. من ترجيح ميدم توي آپارتمان مستقل باشم و توي همون خونه خوب غذا بخورم ولي از مخارج اضافي ديگه كم كنم. مثلا زياد رستوران نرم يا دنبال تفريحات رايگان يا كم خرج باشم. يعني براي تفريح بگردم دنبال فيلم و كنسرت مفتي يا دوچرخه سواري و پارك و طبيعت و مسافرتهاي كم خرج. اين تعريف من هست از زندگي دانشجويي. اين در حالي هست كه در دوره مهندسيم در ايران به معني واقعي frequent flyer و كثير السفر بودم. يكي ديگه ممكنه ترجيح بده با چهارنفر اشتراكي زندگي كنه و اون پولي كه توي كرايه خونه صرفه جويي مي كنه خرج چيزهاي ديگه بكنه. مثلا زياد رستوران رفتن و تفريحات پرخرج و اينكه هر فيلمي در مياد همون هفته اول بره ببينه و ماشين خوب داشته باشه و غيره.

يكي ديگه هم ممكنه تعريفش از زندگي "معمولي" اين باشه كه خونه مستقل داشته باشه و در هيچ چيزي هم صرفه جويي نكنه. براي چنين كسي با چنين تعريفي از زندگي "معمولي"، زندگي با I20 به ظاهر "فول فاند" دوره فوق ليسانس من (با حقوق ساليانه ٨٢٠٠ دلار) غيرممكنه. حتي در شهر كم هزينه اي مثل توليدو. همه حرف من هم همين بود كه صرفا با نگاه كردن به يك رقم كلي توي I20 نميشه در مورد كافي بودن اون پول براي زندگي "دانشجويي" يا "معمولي" تصميم گرفت. مهم اينه كه آدم بدونه cost breakdown اون رقم توي I20 چيه و برمبناي چه نوع زندگي تنظيم شده. از اون بدتر اينكه برخي دوستان ميان مي پرسن "ميانگين" هزينه هاي زندگي در آمريكا چقدره. انگار با برآورد هزينه در سن فرانسيسكو يا نيويورك ميشه در مورد زندگي در يك شهر كوچك تصميم گيري كرد يا بالعكس.

[sabzdarsabz]

I20 فوق ليسانس من ظاهرا فول فاند بود و ظاهرا ستون پرداختي هاي دانشگاه به اندازه ستون هزينه ها بود ولي نحوه محاسبه هزينه هاشون مشكل داشت و واقعي نبود.

من متوجه نمیشم این جمله یعنی چی! اگه دانشگاه اشتباه کرده باشه که شما باید اعتراض بکنید و اونها هم قبول میکنن. هر دانشگاه میاد و متوسط هزینه های زندگی یک دانشجو رو حساب میکنه و معمولا هم با دست و دلبازی اینکارو میکنه! مبلغ شهریه ای که روی I-20 درج شده Fees رو هم در بر میگیره چون نوشته Tuition and Fees . خیلی از دانشگاهها هزینه ی کتاب و بیمه رو هم درج میکنن. با این حساب چرا نشه به I-20 اکتفا کرد؟ من خودم سال 2013 پذیرش دکتری برق از همون دانشگاه Toledo داشتم و برآورد هزینه های بنده رو حدود سالی 30 هزار دلار زده بودن. یعنی وقتی فاند داشته باشی و شهریه ت in-state باشه، هزینه های یک سال تحصیلی خیلی بیشتر از این میشه؟ یکی از دوستام که پذیرش دکتری عمران داشت در همین دانشگاه Toledo فاندش کامل بود و اگه اشتباه نکنم 45 هزار دلار بود. الان من یکم مشکوک شدم که چرا به من گفتن باید bank statement سی هزار تایی ارائه بدی ولی دوستم که فول فاند بود آفرش 45 هزار تا بود! اگه شما I-20 اون سالتون رو دارید آپلود کنید ببینیم 8 سال چه بر سر عزیز دل برادر آوردن!
آیا از بین دوستان، کس دیگه ای هم هست که دانشگاه در محسبات I-20 اشتباه کرده باشه و ارقام درج شده در اون دور از واقعیت باشه؟!
در تکمیل صحبتام، من فکر میکنم با نگاه کردن به I-20 و Offer Letter که مبلغ فاند رو نوشته، میشه گفت فول فاند هستی یا نه.
فقط بعضی از دوستان به این نکته توجه نمیکنن که معمولا هزینه های درج شده مربوط به یک سال تحصیلی یعنی 9 ماه هستش و قبل از اومدن باید مطمئن بشن که توی تابستون بهشون فاند میدن یا نه.

[Mehrad]

ببينيد اين ريز هزينه هاي اون I20 هست:

Tuition and fees: 14711
Living expenses: 7020
Other: hlth ins/orien: 1025
Total: 22765

بعد اونطرف در مورد فاند نوشته: 25949 كه با مقايسه با رقم كل هزينه ها چيزي اونورتر از فول فاند هست. ولي چند تا مشكل وجود داره. يكي اينكه مقداري كه براي Tuition and fees نوشته در واقع فقط tuition هست. در مورد هزينه هاي زندگي هم اين رقمي كه نوشته ميشه ماهي ٦٠٠ دلار. حتي اگه كسي همخونه داشته باشه كرايه خونه ميشه
ماهي ٢٥٠ تا ٣٠٠ دلار، هزينه هاي خوراكي (اگه كسي روشهاي صرفه جويي بلد نباشه) ميشه ماهي ٢٠٠ تا ٢٥٠ دلار. البته رقمي كه توي وبسايت دانشگاه نوشته بود بيشتر از اين بود. تا همينجا شد ماهي ٥٠٠ دلار. و همه هزينه هاي ديگه (مثل پول موبايل و برق و كفش و لباس و كتاب و هر هزينه ديگه) بايد با ماهي ١٠٠ دلار جمع بشه. اينجا هم هوا سرده و هزينه هاي گرمايش زياد ميشه و در تابستون هم گرمه و هزينه كولر هست. يعني براي كسي كه تازه اومده و با هزينه ها ناآشنا هست حتي با داشتن همخونه هم به سختي مي تونه با ماهي ٦٠٠ دلار زندگي كنه. از اون طرف اگه حقوق ٨٢٠٠ دلار در سال رو ازش ماليات كم كنيم ميشه تقريبا همون ماهي ٦٠٠ دلار. يعني براي پرداخت بيمه و fee دانشگاه چيزي نمي مونه. مشكل ديگه هم اينجاست كه اون فاند ٢٥٩٤٩ رو نمي دونم چه جوري حساب كرده. يعني شهريه و حقوق ٨٢٠٠ دلار رو جمع بزنيم انقدر نميشه.

[sabzdarsabz]

7020 هزینه ی زندگی 9 ماه نیست مگه؟ که میشه ماهی 780 دلار قبل مالیات