مهاجرت و نقش جنسیت

[vahideabdolazi]

من که دخترم و الان آلمان زندگی میکنم و هیچ کدوم از این مشکلاتی رو که گفتید نداشتم. حتی شب سال نو هم ما رفتیم آتیش بازی برلین ( که خیلی معروفه آتیش بازیش). خیلی ها مست کرده بودن، خییییییلی ها ولی کاری به کار ما نداشتن. به این دلیل که اونجا چندهزار نفر آدم هستن، حالا طرف چه اصراریه به شما گیر بده؟!! نصف شب هم هیچ مشکلی از نظر امنیتی نداری ولی به نفع خودته که نصف شب بیرون نباشی چون توی آلمان مغازه ها قانونا باید 8 بسته بشن و بعد از اون کسی توی خیابون نیست. بار و مشروب فروشی هم ساعت نه باز میشه. یعنی از نه به بعد تقریبا تمام آدمایی که بیرون هستن برای رفتن به دانس کلاب و بار و این جور جاها بیرون هستن و خب مشخصه که چه تیپ آدمایی هستن. ولی من نصف شب هم که بیرون بودم، هیچ وقت برخورد منفی ای از جانب اون ها ندیدم. این جا به ندرت آدما مست می کنن، خودشون میدونن چقدر باید بخورن. فقط شب عید یا شب های خاصه که ممکنه خیلی بخورن! ضمنا شما اگه مشکل داری با مست کردن مگه مجبوری بری جایی که مست کنن؟!!!! خیلی راحت میتونین نرین. من خودم استاد خونش دعوتم کرد برای درست کردن کیک شب سال نو، ولی من محترمانه رد کردم و هیچ هم ناراحت نشد، چون حس کردم ممکنه اونا بخوان مثل خودشون شراب بخورن و این حرفا که من اهلش نیستم. این شما هستین که تعیین میکنین دیگران تا چه حد اجازه دارن بهتون نزدیک بشن.

مرسی. ولی اینی که من گفتم استاده مست کرده بود تو دانشگاه بود نه تو خونه و این جور جاها. وگرنه که اونو می دونم که نباید برم این جور جاها که مطمئنم ممکنه یه جورایی یه جوری باشه
ولی باز هم دوستم می گه دانشجوها از ساعت 6-7 شب به بعد دیگه لیوان شراب دستشونه و مست می کنند و اینا. دوست خود من تا 10 شب کاهی مجبوره لب باشه.
اون وقت اگه من هم مجبور باشم تا بعد از 8-9 لب بمونم، اینا یه کم مشکل می شه؟ خصوصا که لب اون موقع فقط دانشجو توش هست که به قول دوستم اصولا اون موقع شب مست هستند. می گه مثله ماها ایرانی ها نیستند که نکنند نخورند و به درس و کارشون برسند موقع بودن تو لب . کار هر روزشونه اغلب.

[ghlobe]

مرسی. ولی اینی که من گفتم استاده مست کرده بود تو دانشگاه بود نه تو خونه و این جور جاها. وگرنه که اونو می دونم که نباید برم این جور جاها که مطمئنم ممکنه یه جورایی یه جوری باشه
ولی باز هم دوستم می گه دانشجوها از ساعت 6-7 شب به بعد دیگه لیوان شراب دستشونه و مست می کنند و اینا. دوست خود من تا 10 شب کاهی مجبوره لب باشه.
اون وقت اگه من هم مجبور باشم تا بعد از 8-9 لب بمونم، اینا یه کم مشکل می شه؟ خصوصا که لب اون موقع فقط دانشجو توش هست که به قول دوستم اصولا اون موقع شب مست هستند. می گه مثله ماها ایرانی ها نیستند که نکنند نخورند و به درس و کارشون برسند موقع بودن تو لب . کار هر روزشونه اغلب.

من فکر میکنم دوستتون اغراق کرده. گرچه آلمانی ها به آبجوخوری (نه شراب) معروفند ولی بعید میدونم توی آزمایشگاه بیاورند. معمولا در همون بار یا توی خونه هاشون مصرف میکنند.

در مورد کانادا و امریکا اینجا اصولا مست بودن در معابر عمومی جرم است و پلیس هم میتونه طرف رو بازداشت کنه (بخصوص اگر مست بازی دربیاره). در سطح دانشگاه هم مشروبات الکلی فقط در بار فروخته میشه و همونجا هم باید مصرف بشه. در بعضی آزمایشگاههای پژوهشی حتی آوردن قهوه داخل آزمایشگاه ممنوعه چه برسه به مشروب. من که چه در زمان دانشگاه و چه در محیط کار هرگز کسی رو ندیدم که در محل کار مثلا بطری آبجو دستش باشه. همه با یک لیوان قهوه تو دستشون میگردند

در مورد امنیت خانمها هم که دوستان قبلا گفتند. متاسفانه خود مهاجران بیشتر مایه دردسر میشوند تا خود نیتیوها. یک مورد بود که یکی از فارغ التحصیلان شریف که در یکی از دانشگاههای کانادا دکترا میخواند یکهو کنترلش را از دست داده بود و در آسانسور بدون اجازه دختر غریبه ای را بوسیده بود! ایشان به دو ماه زندان محکوم شد و شانس بزرگی آورد که از دانشگاه اخراجش نکردند و گذاشتند بقیه درسش را تمام کند و بعد از کانادا بیرونش کردند. تازه موقع محاکمه اش گفته بود آخه یک بوسه که چیزی نیست! آبروریزی بزرگی برای دانشجویان ایرانی شده بود.

[smonabav]

مرسی. ولی اینی که من گفتم استاده مست کرده بود تو دانشگاه بود نه تو خونه و این جور جاها. وگرنه که اونو می دونم که نباید برم این جور جاها که مطمئنم ممکنه یه جورایی یه جوری باشه
ولی باز هم دوستم می گه دانشجوها از ساعت 6-7 شب به بعد دیگه لیوان شراب دستشونه و مست می کنند و اینا. دوست خود من تا 10 شب کاهی مجبوره لب باشه.
اون وقت اگه من هم مجبور باشم تا بعد از 8-9 لب بمونم، اینا یه کم مشکل می شه؟ خصوصا که لب اون موقع فقط دانشجو توش هست که به قول دوستم اصولا اون موقع شب مست هستند. می گه مثله ماها ایرانی ها نیستند که نکنند نخورند و به درس و کارشون برسند موقع بودن تو لب . کار هر روزشونه اغلب.

حقیقتا من هم فکر کنم دوستتون یکم از یکم هم بیشتر اغراق کرده! من دوستان خودم گفتند که ما با استادمون به بار رفتیم و مست هم کردیم و به قول دوستمون لهو و لعب داشتیم، ولی حتی ندیدیم که استاد در آزمایشگاهش یک بار حتی چیزی غیر از قهوه و آب خورده و حرفی غیر از پروژه/کار زده باشه!! منظور اینکه مثل ما (خودم رو مثال می زنم که به کسی توهین نشه) نیست شرایط حاکم، که همه چیز رو با هم قاطی کنیم!

[vahideabdolazi]

من که دخترم و الان آلمان زندگی میکنم و هیچ کدوم از این مشکلاتی رو که گفتید نداشتم. حتی شب سال نو هم ما رفتیم آتیش بازی برلین ( که خیلی معروفه آتیش بازیش). خیلی ها مست کرده بودن، خییییییلی ها ولی کاری به کار ما نداشتن. به این دلیل که اونجا چندهزار نفر آدم هستن، حالا طرف چه اصراریه به شما گیر بده؟!! نصف شب هم هیچ مشکلی از نظر امنیتی نداری ولی به نفع خودته که نصف شب بیرون نباشی چون توی آلمان مغازه ها قانونا باید 8 بسته بشن و بعد از اون کسی توی خیابون نیست. بار و مشروب فروشی هم ساعت نه باز میشه. یعنی از نه به بعد تقریبا تمام آدمایی که بیرون هستن برای رفتن به دانس کلاب و بار و این جور جاها بیرون هستن و خب مشخصه که چه تیپ آدمایی هستن. ولی من نصف شب هم که بیرون بودم، هیچ وقت برخورد منفی ای از جانب اون ها ندیدم. این جا به ندرت آدما مست می کنن، خودشون میدونن چقدر باید بخورن. فقط شب عید یا شب های خاصه که ممکنه خیلی بخورن! ضمنا شما اگه مشکل داری با مست کردن مگه مجبوری بری جایی که مست کنن؟!!!! خیلی راحت میتونین نرین. من خودم استاد خونش دعوتم کرد برای درست کردن کیک شب سال نو، ولی من محترمانه رد کردم و هیچ هم ناراحت نشد، چون حس کردم ممکنه اونا بخوان مثل خودشون شراب بخورن و این حرفا که من اهلش نیستم. این شما هستین که تعیین میکنین دیگران تا چه حد اجازه دارن بهتون نزدیک بشن.

آیا آلمان و اروپا هم مثله آمریکا یه مرجع مشخص برای رسیدگی به این امور داره؟ مثل 911 که بچه ها می گن؟ یا این که آیا واقعا قانون هاش با قوانینی که آمریکا و کانادا هست قابل مقایسه هست؟ منظورم اینه که به حد اونا رو این مساله وقت و هزینه و قانون گذاری کردند؟
چون هرچی قانون محکم تر باشه، این اتفاقا از ترس مردم کم تر ممکنه رخ بده. البته همیشه استثناء هست ولی اروپا کلا وضعیتش از این لحاظا در مقایسه با کانادا و آمریکا چه طوری هست؟

[especial]

آیا آلمان و اروپا هم مثله آمریکا یه مرجع مشخص برای رسیدگی به این امور داره؟ مثل 911 که بچه ها می گن؟ یا این که آیا واقعا قانون هاش با قوانینی که آمریکا و کانادا هست قابل مقایسه هست؟ منظورم اینه که به حد اونا رو این مساله وقت و هزینه و قانون گذاری کردند؟
چون هرچی قانون محکم تر باشه، این اتفاقا از ترس مردم کم تر ممکنه رخ بده. البته همیشه استثناء هست ولی اروپا کلا وضعیتش از این لحاظا در مقایسه با کانادا و آمریکا چه طوری هست؟

من هیچ وقت کانادا و آمریکا نبودم که بخوام مقایسه کنم و به نظرم هیچ کسی هم که زندگی نکرده باشه نمی تونه نظر بده!! آدمی که بخواد این دو تا رو مقایسه کنه باید توی هردو زندگی کرده باشه، صرفا واسه تفریح رفتن نمی تونه دلیلی برای مقایسه ی درست باشه.
برای شماره اش و این حرفا من که تا حالا نه از کسی پرسیدم، نه مشکلی داشتم که بخوام برم دربیارم به چه شماره ای باید زنگ زد توی آلمان!!! همین شماره ی بچه ها رو هم من نمی دونستم! در مورد گوشت حلال توی همه جا پیدا میشه، آلمان ترک زیاد داره، همه ی ترک ها هم غذای حلال میخورن، ضمنا توی سوپرمارکت های خود آلمانی ها هم پیتزای حلال، گوشت مرغ حلال، کالباس و سوسیس حلا پیدا میشه. در مورد قانون مندی، آلمان به شدت قانون منده، خیلی خیلی زیاد. اصلا قانونمند بودن آلمانی ها معروفه!

[elamatin]

بله. مسئله اصلا امنيت نيست. خوشبختانه اينجا به مراتب امنتر از ايران است. مثلا بعضي اوقات مجبورم كه تا نيمه هاي شب در دانشگاه بمانم و خيالم از بابت امنيت بسيار راحت است. ولي همانطور كه خودتون هم اشاره كرديد بايد هماهنگيهايي انجام داد تا حتما با همون دوستان دخترم بروم كه پسري همراهشان هست. كه خوب خيلي اوقات هم آنها مايلند تنهابروند.
در كل منظورم اين بود كه نسبت به پسرها مقايسه اي انجام بدهم.(البته اينها نظر من بود)

[smonabav]

...مسئله اصلا امنيت نيست...در كل منظورم اين بود كه نسبت به پسرها مقايسه اي انجام بدهم.

دقیقا، مسلما هر کجای دنیا آزادی و امنیت هم هر چقدر وجود داشته باشد، همه ما کم و بیش قبول داریم که باز یکسری از محدودیت ها فقط و فقط برای خانم ها است، مثل همین موردی که شما مثال زدید...البته طرفداران حقوق زنان در پی آنانند که این فوصل رو تا جای امکان کم کنند...
به هر حال، با همه این اوصاف، باز به نظر من جنسیت به تنهایی نمیتونه تمام عامل محرک برای پروسه مهاجرت یا اپلای باشه...
بقیه دوستان نظری ندارند؟ خوشحال می شویم بدونیم نظراتشون رو

[marjanmohajer]

مهاجرت چالشى است كه تمام وجود انسان را در زمينه هاى مختلف اجتماعى، اقتصادى، فرهنگى و حتى ساختارهاى عاطفى در بر مى گيرد. برخى از جامعه شناسان از مهاجرت به نوعى مانند مرگ و مردن ياد مى كنند به اين معنى كه چنين فشار بزرگى به شخص وارد مى شود؛ در اين ميان حس ناامنى مى تواند قويترين حس باشد چرا كه انسان از جايى كه به آن متعلق بوده و از تمامى دوستان، فاميل و دلبستگى هايش جدا مى شود و به نظر مى رسد جايگاه زنان در اين ميان خاص تر باشد.
مى توان از نقطه نظر خاصى به دو ديدگاه در تاثير جنسيت بر مهاجرت پرداخت:
يكى اينكه زنان به علت ويژگى انعطاف پذيرى و انطباق پذيرى بيشترشان كه موهبتى الهى است، سريع تر با محيط جديد هماهنگى پيدا كرده و طبق نظر برخى محققان، قادر به فراگيرى سريع تر زبان بوده، زودتر جذب اجتماع و بازار كار مى شوند اما از نقطه نظر ديگر، ممكن است به خاطر پيوندهاى عاطفى عميق ترشان، بيشتر دچار آسيب هاى روحى و اجتماعى بشوند.
ادامه دارد.....

[marjanmohajer]

طبق نظر يكى از جامعه شناسان،
با مهاجرت زن و مرد ایرانی به جامعه اى پيشرفته، نقش جنسی و رابطه پیشین قدرت به شدت تغییر می کند، مرد به روشنی در می یابد که قدرت بی چون و چرای سابق را چه در خانه و در جامعه را از دست داده و در مقابل ، زن موقعیتى جدید به دست آورده است. مرد مهاجر ایرانی در موقعیت دفاعی قرار می گیرد و در جهت حفظ رابطه گذشته تلاش می کند. زن نیز که موقعیتش به طور چشمگیری بهبود یافته خواهان تغییر نوع رابطه است و موضعی تعرضی می گيرد و توقعاتش از رابطه و کیفیت آن بالا می رود. با وجود اینکه مردان مهاجر ایرانی به طور نسبی عقب نشینی هایی از موضع سابق خود داشته اند اما به سختی قادرند با تقاضای زنان همراهی کنند. آنها در کار خانگی ، مراقبت از کودک ، خرید و نظافت فعال تر برخورد می کنند اما از آنجا که نفوذشان کاهش یافته است با نگرانی خاصی تلاشی می کنند رابطه پیشین را تا آنجا ممکن است حفظ کنند.
ادامه دارد....

[anihoo]

طبق نظر يكى از جامعه شناسان،
با مهاجرت زن و مرد ایرانی به جامعه اى پيشرفته، نقش جنسی و رابطه پیشین قدرت به شدت تغییر می کند، مرد به روشنی در می یابد که قدرت بی چون و چرای سابق را چه در خانه و در جامعه را از دست داده و در مقابل ، زن موقعیتى جدید به دست آورده است. مرد مهاجر ایرانی در موقعیت دفاعی قرار می گیرد و در جهت حفظ رابطه گذشته تلاش می کند. زن نیز که موقعیتش به طور چشمگیری بهبود یافته خواهان تغییر نوع رابطه است و موضعی تعرضی می گيرد و توقعاتش از رابطه و کیفیت آن بالا می رود. با وجود اینکه مردان مهاجر ایرانی به طور نسبی عقب نشینی هایی از موضع سابق خود داشته اند اما به سختی قادرند با تقاضای زنان همراهی کنند. آنها در کار خانگی ، مراقبت از کودک ، خرید و نظافت فعال تر برخورد می کنند اما از آنجا که نفوذشان کاهش یافته است با نگرانی خاصی تلاشی می کنند رابطه پیشین را تا آنجا ممکن است حفظ کنند.
ادامه دارد....

دقیقا من به عینه این موضوع رو دیدم! چند مورد هم طلاق مشاهده شده!