حقیقتش از صحبت های دوستان درباره خوبی هاس استرالیا متعجب هستم و خیلیش رو رد میکنم. بیشتر اونها تصورات من (قبل از زندگی در استرالیا) هم بود.من دکترام رو امریکام گرفتم و برای کار (آکادمیک) رفتم استرالیا (چه اشتباهی!). به طور خلاصه، در مدت یکسال که استرالیا بودم انقدر حق کشی و نژادپرستی دیدم که بالاخره از کارم استعفا دادم. اینم بگم که من خیلی اجتماعی هستم و رفقام هم آزی سفید پوست بودن و هم با بک گراندهای دیگه.
از جمله صحنه هایی که هرگز فراموش نمی کنم مربوط میشه به یکی از همکارهای استرالیایی هندی الاصلم. این بنده خدا چندین بار در حضور من و روی شونه های من اشک ریخت از برخوردهای نژادپرستانه با خودش و دختر کوچیکش (دو رگه هندی و سفید). آزی های سفید پوست فوق العاده ریاکار هستن و زمان میبره تا متوجه منظور و مقصودشون بشین.
زمانی که فرودگاهی در استرالیا رو به مقصد دبی ترک می کردم، صرفا به خاطر ظاهر خاور میانه ایم (جالبه که من رنگ پوست خیلی روشنی دارم ولی خوب شباهتی به آزی ها ندارم. از دید استرالیایی ها فرقی بین ایرانی و عرب نیست. حتی پرشین رو هم عرب میدونن!) پلیس امنیتی من رو جدا کرد و خیلی توهین آمیز ازم سوال و جواب کرد. من یه مقدار بیش از حد مجاز دلار با خودم داشتم و تمام فرم های مربوطه رو هم پر کرده بودم ولی با اینحال یکسری از سوال های داخل فرم رو دوباره ازم پرسید. در بین سوال و جواب با یه لحن زشتی ازم پرسید که "آیا من این دلارهام رو دزدیدم؟!" با وجود همه فشار روحی براش توصیح دادم که من عضو اکادمیک دانشگاه هستم و با حقوقی که بهم پرداخت شده دلار خریدم. هنوز که هنوزه نتونستم این خاطره تلخ و فراموش کنم.
به دوستان توصیه میکنم درباره tall poppy syndrome که رایج در کشورهای با بکگراند انگلوساکسون (انگلیسی) و گیلیک (عمدتا ایرلندی و اسکاتلندی) هست یه مطالعه ای بکنن. البته این مربوط به یه مشکل دیگه در فرهنگ استرالیایی هست و ربطی به نژادپرستی نداره.
علاقه مندی ها (Bookmarks)