مرسی بابت محبتت.
ببین ، پست قبلی من رو بخون.
من سال 2011 نشستم و هفته ها رو خراب کردم و تو کتابخونه تو سایت دانشگاه های آمریکا و کانادا دور زدم تا اطلاعات جمع کنم. یکی از نکات منفی ای که تو سایت اکثر دانشگاه ها هست اینه که مدرک MBA رو دوست ندارن اپلیکنت داشته باشه ، دلیلش هم واضح هست. تو MBA فرد خیلی زووم میکنه که وارد بازار کار بشه و درگیر تز و تحقیق نمیشه. بیشتر این دانشگاه ها فرض رو بر این میتونن بذارن که کسی که نتونسته وارد بازار کار بشه از همه جا روونده برمیگرده باز دکتری بخونه که جالب نیست...
در خصوص رفیق شما،
کدوم گرایش مدیریت هستن؟
عملیات؟ و کنترل کیفیت و .... که فاز مهندسی صنایعش بیشتر هست؟ اونوقت میشه نتیجه گرفت که بیشتر روی لیسانس و تز فوقشون پذیرش گرفتن و دانشگاه MBA رو نادیده گرفته.
نهایتا،
قانون جهان شمول نمیشه برای 300 تا دانشگاه آمریکا و کانادا داد ، میشه گفت غالب اینطوری هستن. تو کامنتم هم ذکر کردم که مثلا مقاله دادن و توضیح قانع کننده دادن میتونه کمک بکنه.
تو دوره ای که من دنبال جمع آوری اطلاعات بودم برای پذیرش ، یه کسی بود که لیسانس برق شریف رو خوند ، MBA رو هم شریف گرفت و بعد اومد تورنتو دکتری مدیریت استراتژیک گرفت. یادمه ایشون اون موقع مینیمم6 تا مقاله عالی داشت و کلی ایده عالی برای تحقیق. معدل هاش بالای 16-17 بودن و جیمتش هم 740 یا 750 بود. باز هم از بین 10 - 12 تا دانشگاهی که اپلای کرد همین یه دونه پذیرش داد بهش.
پیشنهاد من تو پروسه پذیرش اینه که به استثنا نگاه نکنین چون تمام جزییاتش رو نمیدونین ، در خصوص دوست شما ، ممکنه جزییاتی باشه که تو پروسه تصمیم گیری تاثیر گذاشته باشه که 90% آدم ها اون نکته رو ندارن.
علاقه مندی ها (Bookmarks)