نقل قول نوشته اصلی توسط nimaK نمایش پست ها
جناب مهدی گرامی!مطالب مطروحه رو مطالعه کردم...واقعا این یک مساله اساسی است.بستن پروسه خروج از کشور روی یک کشور مساله دار از هر نظر مقداری کار را مشکل می کند!فقط اینکه "فرانسه فرانسه است" که نشد کار!من دانشجوی زبان و ادبیات انگلیسی هستم و بر طبق علاقه و رشته ام و اینکه فرانسه کشور ادبیات است مدتی بود دل به آن بسته بودم...فرانسه کشور زیبایی است و از لحاط توریسم هم همه می دانند که سالی 80 ملیون گردشگر و رتبه 1 در جهان را داراست!پس از خواندن متن شما به این فکر می کنم که آیا واقعا اینها همه ماجراست؟اما ویزایش مساله دار است...مراحل پذیرشش مساله دار است...ملیت و عدم مهاجرپذیری اش مساله دار است...حالا باید فقط به زیبایی شانزه لیزه بیاندیشیم؟

اتفاقا دوست داشتم اینجا یک طرح بحثی هم بکنم.ببینید به طور کلی هزینه های تحصیل در فرانسه،آلمان و فنلاند و نروژ رایگان است.هزینه ی زندگی را به طور متوسط برای یک آدم کم-خرج سالی 10000 یورو بگیریم!حالا بیاییم استرالیا و انگلستان را وارد گود مقایسه کنیم.هم هزینه تحصیل دارند هم هزینه زندگی!آن هم از نوع قشنگش!:-)نیازی به گفتن هزینه ها نیست همه در جریان هستند...
طبیعی است که بگوییم یک دانشجوی اینترنشنال بیشتر ترجیح می دهد در آلمان و فرانسه ساکن و مشغول به تحصیل شود تا بریتانیا و استرالیا!اما با مقایسه به آمار سایتهای معتبر مثل کیو اس وورلد چیزی که دستگیرمان می شود دقیقا نقطه ی مقابل اینهاست.این وبسایت آشنا درصد دانشجوی اینترنشنال در پاریس را 17 درصد،برلین را 16% و در نهایت تعجب لندن را 33% و از آن عجیب تر ملبورن را نزدیک به 40% برمی شمارد!!!!در اینجا یکجای کار ایراد دارد؟به نظر نمی رسد؟

در نظر بنده لابد چیزهایی هست که حتی خارجی ها هم لندن را بیشتر از پاریس می پذیرند!در صورتی که هزینه نداشتن دانشگاه معقول تر به نظر می رسد!تشریح شما تا حدودی بخشی از این مساله را برایم روشنتر کرد...مقسی:-)
با سلام دوست عزیز،

بنده از آمار دقیق دانشجویان خارجی در کشورهای مختلف دنیا اطلاع دقیق ندارم و مطمئن هم نیستم که آمار این سایتها تا چه میزان دقیق هست. اما بر حسب آنچه که در این مدت در فرانسه مشاهده نموده ام تعداد دانشجویان خارجی بسیار بیشتر از دانشجویان فرانسوی است. تاکید می کنم که بنده تنها در مورد رشته خودم صحبت می کنم. اما این میزان در مقایسه با سایر کشورها چگونه است امریست که بنده از آن بی اطلاعم.

مساله مهم بعدی اینست که اقتصاد فرانسه بیشتر بر اساس درآمدهای حاصله از گردشگری و بالطبع کارهای خدماتیست که در نقطه مقابل کشوری مانند آلمان قرار دارد. لذا طبیعی می نماید که امکان پیدا کردن کار در رشته های فنی در فرانسه به مراتب کمتر از کشورهای دیگری چون آلمان می باشد. اگرچه ممکن است برخی از دوستان از شرکتهایی چون Airbus در فرانسه نام ببرند و در رویای کار در اینچنین شرکتهایی به سر برند. اما مساله اینست که آیا برای یک ایرانی امکان کار در چنین جاهایی فراهم است یا خیر که بی تردید پاسخ منفیست. لذا برای دوستانی که در رشته های فنی (لااقل هم رشته ای های خودم) قصد ادامه تحصیل در فرانسه را دارند و بالطبع در اکثر موارد نیز قصد اقامت پس از تحصیل در کشور مقصد را دارند مجددا توصیه می کنم از رویای فرانسه به درآیند. به قول معروف آواز دهل شنیدن از دور خوش است. صرف اینکه برج ایفل یا خیابان شانزلیزه و سایر مکانهای دیدنی در فرانسه هستند به نظر بنده دلیل مناسب و قانع کننده ای برای آمدن به فرانسه نیست. البته تاکید میکنم که شرایط برای انسانهای مختلف متفاوت است. برای مثال، تاکید می کنم که فرض محال محال نیست، اگر کسی در مقطع دکترا در همین رشته کنترل پذیرش بگیرد و موفق به گرفتن ویزا شود، خوب بسیار طبیعیست که از زندگی در فرنسه بسیار لذت خواهد برد و روزگار خوب و خوشی خواهد داشت.

موفق باشید