به نظر من مهمترین مشکل مهاجرت و خارج زندگی کردن مسئله ی مشکلات روحیه. دلتنگی خانواده و دوستان. دلتنگ شدن واسه جو ایران، واسه مهمونی بازی و چرخیدن با بچه ها تو خیابون. کله پاچه ای سر فرشته. دربند، درکه. و مهمتر از همه مقایسه کردن همه چیز با ایران. ممکنه بگین این چیزا براتون مهم نیست. ولی بعد 1 سال دونه دونه میاد سراغتون. دلتون واسه چیز ساده ای مثل نون سنگک و پنیر لیقوان با سبزی خوردن لک میزنه. البته این رو بگم که خارج جدا از مشکلات بالا خوبی های زیادی داره. ولی موضوع اینه که بعد 1 سال شما نیمه پر لیوان رو نخواهید دید. مشکلات ایران یادتون میره و فقط مهمونی بازی و شادی و پارتی و عروسی یادتون میمونه. کاریش هم نمیشه کرد. این افکار سراغ همه میاد و فقط باید زمانش بگذره. باید اهدافتون رو دوباره مرور کنید و هر روز به خودتون یاداوری کنید که کار درستی انجام دادید. البته هدفتون حتما باید قابل اندازه گیری باشه و نسبی نباشه. مثلا اگه هدفتون "زندگی بهتر" هست، سال دوم به این نتیجه می رسید که زندگی در ایران خیلی بهتر بوده !
توصیه دیگه ام اینه که لطفا جو گیر نشید. خیلی ها که میرن، همین که میرسن میگن ما دیگه نمی خوایم با ایرانیا دوست بشیم و فقط با خارجی ها دوست میشیم! این رو بدونید که خارجی ها به راحتی شما رو بین خودشون راه نمیدن چون 1- هنوز فرهنگشون رو نمی دونید 2- هنوز زبانشون رو صحبت نمیکنید (اگر فول هم بلدید بازم بیشتر جاها قضیه رو نمیگیرید که نظر طرف چی بوده) 3- موضوعاتی که برای اونها جذابه برای شما خسته کنندست و بالعکس و... . دوست زیاد پیدا خواهید کرد ولی تا مدتی نزدیک نخواهند شد. البته این یه پروسه ست و یواش یواش در محیط انتگره میشید. لطفا دوستان ایرانی هم داشته باشید که زبون شما رو میفهمن و مشکلات روحی شما رو هم کمتر می کنند.
البته در تعامل با ایرانی ها محتاط باشید و حتی الامکان از روابط مادی با ایرانی ها پرهیز کنید که معمولا فقط ایرانی ها سرتون کلاه میزارن و خارجی ها کمتر از این دله دزدی ها دارن.
آرتین جان خیلی خوبه که داری برنامه ریزی میکنی. اگر هم چیزی طبق برنامه پیش نرفت نگران نباش. به خودت اطمینان کن و از هوش هیجانیت استفاده کن. با سابقه ای که من از شما دارم حتما موفق میشی.
علاقه مندی ها (Bookmarks)