نقل قول نوشته اصلی توسط eajj نمایش پست ها
واقعا نمی دونم چطور ازتون تشکر کنم باور کنین خاطرات یک روز معمولی شما هم برای ما کاملا جالبه خودتون این شرایط رو داشتید میدونم که درک می کنید یک سئوال دارم که پرسیدنش درسته یا نه واقعا نمی دونم ! میتونم بپرسم همسر شما دکتری میخونن ؟ اگر بله چه رشته ای و معمولا از چه ساعت تا چه ساعتی رو توی دانشگاه هستن ؟
یک سئوال دیگه هم میخواستم بپرسم زوجی مثل شما با این میزان فاند اساسا چه تفریحاتی دارن ؟ احیانا بچه که ندارید ؟
ممنونم از لطفتون
سلام
بله همسر من دکترا می خونن.
نه ما الان فرزندی نداریم
تفریحات ما شامل تماشای محیط بسیار زیبای اینجاست. تفریح کردن و کیفیت ان خیلی سلیقه ای است. مثلا برای من و همسرم قدم زدن دور دریاچه یک تفریح خیلی عالی است که از ان لذت می بریم.
و یا بین کلاس های همسرم و یا بعد الظهر ها با هم چیزی بخوریم و قدم بزنیم و درباره زندگی اینده خود فکر کنیم و نقشه بکشیم. یا انکه سوجه های خنده دار و یا رمانتیک پیدا کنیم و عکس بگیریم. خب ما این کار را خیلی دوست داریم و ایران هم که بودیم با ان هوای خیلی بد تهران یک پارک کوچک پیدا کرده بودیم و تقریبا هر روز دور ان راه می رفتیم و صحبت می کردیم.
شما می توانید اسم همسر خود را در باشگاه دانشگاه نوشته و با هم به جیم بروید. مثلا برای ما ترمی 60 دلار است. برای مردم عادی خیلی گران تر است ولی برای دانشجو رایگان و برای همسرش این قیمت است. خب انجا شامل استخر و سالن بدن سازی و سالن کوه نوردی، پینگ پنگ، بسکت و هر ورزشی که شما دوست دارید.
یا با هم خرید بروید. خی دیدن فروشگاه های اینجا هم تفریح جالبی است. مخصوصا دستبرد زدن به قسمت تستر ها و تست کردن خوراکی ها..... جالب اینجاست که خود امریکایی ها هم این قسمت را دوست دارند و مثلا طرف بار 10000 است که مثلا کره بادام زمینی می خرد ولی باز هم تست می کند ببیند کیفیت عوض نشده باشد
البته اینجا تا دلتان بخواهد تفریح وجود دارد مثلا اخر هر هفته حتما به یک بهانه ای یا در دانشگاه و یا در انجمن دانشجویان ایرانی جشنی بر پاست. مثلا این هفته جشن مهرگان است. من تا به حال فقط یک بار این جشن ها را رفتم چون به نظر من و همسرم خیلی وقت گیر هستند و از طرف دیگر انقدر اتفاقات عجیب در این جشن ها رخ می دهد و صحنه های جالب می بینی که فکر ادم مشوش شده و انوقت است که در طول هفته به جای درس خواندن به انها فکر می کنی.
البته این برای سال اول خیلی مهم است چون همه چیز جدید است . سالهای بعد هم دانشگاه روتین تر شده و هم محیط ارامش بخش تر.

همسر من در طول هفته تقریبا 5 تا 6 روز را ساعت 8 صبح از خانه خارج شده و ساعت 11 شب به خانه بر میی گردد. دو روز دیگر هم مثلا ساعت 10 رفته و ساعت 5 بر می گردد. تقریبا همه دانشجو ها این کار را می کنند.
این من هستم که باید برای خودم برنامه ریزی کنم چون درس خواندن دانشجوی دکترا اینجا شوخی نیست.
کارهایی که من می کنم: یا به کتاب خانه رفته و ازانجا با پسورد همسرم استفاده می کنم.
یا برای او نهار برده و یک ساعت بین کلاس ها را با هم قدم می زنیم
یا به کلاس های تافل رفته و درس می خوانم
و یا با دوستان غیر ایرانی خود بیرون رفته و با هم قدم می زنیم و یا به خانه هم می رویم . خانم هایی که مثل من همسرانشان دانشجو هستند. و درواقع با هم تمرین زبان می کنیم.
با ایرانی ها هم خوب است ولی خوب زبان یاد گرفتن تعطیل می شود.

موفق باشید