ببینید، من نمیتونم نظر ادمها رو عوض کنم.
من فقط میتونم بنویسم، و تجربه نشون داده که ادمها بعد از پانزده شانزده سالگی کمتر عوض میشن.
ادمها در نهایت چکیده همون چیزی هستن (ارزو، علاقه و..) که توی 15 شانزده سال اول دیدن یا یاد گرفتن یا توی ژن هاشون بوده.
و فکر میکنم تفاوت افکار ما یا تشابه افکار ما توی این فروم هم از همین ناشی میشه.
یک مشکلی که همیشه قلبم رو به درد میاره، این هست که ماها توی یک دیوار بزرگ شدیم.
هیچوقت با محیط بیرون ارتباط برقرار نکردیم، مخصوصا توی بچگی،
برای همین هرچی توی اون دیوار توی اون سالهای اولیه به ما دادن، همون رو یاد گرفتیم و الگو قرار دادیم.
مثلا تمدن ایران قدیمی ترین تمدن هست (البته من منکر تمدن خودمون نیستم، اینو چند بار هم گفتم که توی کانادا یه رشته کتاب تدریس میشه به دانشجوهای تاریخ و علوم انسانی که درس تاریخ برمیدارن، اون سری کتاب، سری تاریخ پرشیا هست، و خود این دانشجوها اطلاعاتی به شما درباره ایران سابق میدن که لذت میبرید). یا ایرانیا همون اریاییا هستن (و اون ادمی که سی ساله خارج رو ندیده یهو توی سی چهل سالگی میاد بیرون میگه المانیا بهترین ادمهای کره زمین هستن و ما هم که به عنوان ایرانی ها المانی هستیم پس ما نژاد برتریم)، یا ایرانیا باهوش ترین ادمها هستن.
حقیقتش من فکر میکنم، هر کدوم ما، به جای اینکه یک نفر رو بخوایم انکار بکنیم، و خوشی ها و تفریحاتش رو مسخره کنیم (کاری که از بچگی به ما یاد دادن، یک نفر رو بیارید به من نشون بدید که توی ایران از بچگی به خاطر قدش، نژادش، صورتش، رنگ پوستش، اسم و فامیلیش، عینکی بودنش، موی پرپشت نداشتنش، اینکه پدرش کارگر بوده و.. مسخره نشده. همه ما مسخره شدیم، تو بچگی شاید نشستیم غصه خوردیم بابت همه اینها و بعد حسمون بهتر شده، شاید درس گرفتیم که خب ببین این ها تو رو مسخره میکنن، پس مسخره کردن کار بدی هست، پس تو نباید بقیه رو مسخره کنی، شاید هم ترکیب ژنتیک و تربیت از ما یک ادم بولی کننده ساخته که میایم توی این فروم ها خودمون رو یک ادم توی اروپا / استرالیا / کانادا / امریکا جا میزنیم و بقیه رو مسخره میکنیم که شاید التیامی روی اون حقارت باشه. دقت هم بکنید بسیاری از اکانتها اینجا برای بولی کردن و مسخره کردن بقیه فقط ظاهر میشن. چون ساختن یک اکانت با اسم نامعلوم و ازار دادن بقیه با اون اکانت نامعلوم، و مسخره کردن خودشون و علایقشون، به اون ادم یک ارامش خاطر هرچند لحظه ای میده، که بتونه باور کنه که زندگی اون هم اوکی هست. متاسفانه coping mechanism دیگه ای تو بچگی یاد نگرفته. من حتی دیدم طرف وقتی دیده شما دارید ازدواج میکنید، به جای گفتن اوکی برات خوشحالم. یا اوکی. یا اصلا هیچی، اومده مسخره و انکار کرده. این ها همه روش های کوپ کردن هستن ولی خب همه شون هم درست نیستن. مسئله بعدی که من میبینم توی این فروم، که خب دقیقا نماد خود ایران هست، این اخلاق هست که ده تا مرد با اکانت های فیک (چون گفتم قبلا که سر تخم ها چه بلایی میاد وقتی تحت فشار قرار میگیری) به ادم حمله ور میشن و هی انکار میکنن. چون شخصیت های ضد زن دارن و زن توی چشم اونها پایین تر ازونهاست. و باورشون نمیشه که یک ادم / موجود پایین تر از اونها میتونه خوشحال باشه، و اونها نمیتونن.
من اینو همیشه میگم، که شما دنیا رو درست به اون رنگی میبینید که رنگ عینک خودتون هست.
همسر من هم همیشه اینو میگه که احتمالا اون درجه از خوشحالیو نشاطی که تو هرجا میری داری، بعد یک جای جدید میری و حست حتی بهتره، رو همه تجربه نکنن.
میگه که اینها خیلی زیاد به نگاه تو بستگی داره.
ولی خب همین نگاه مثبت خیلی چیزها رو برای من همینجوری داره میاره، و مهم تر ادمها مشکل دار رو از زندگی من دور میکنه.
اگه که شما تو المان هستین و خوشحال هستین، چه بهتر. اگه فکر میکنید میخواید جاتون رو عوض کنید، حتما به امریکا فکر کنید.
خوبی امریکا به این هست که دنیای کار کار کار ست.
و شما باید کار کنید تا زنده بمونید و از حقوق دولت خبری نیست.
نکته بعدیش اینه که توی امریکا این نگاه از بالا به پایین کمتر پیش میاد.
ادمها کمتر به شما حمله ور میشن چون شما زن هستید و خوشحال هستید.
ادمها کمتر به شما حمله ور میشن چون شما سفید نیستید.
به نظر من حالا که ما توی زندگی حق انتخاب نداشتیم و همینطوری ما رو به دنیا اوردن، بریم یک جایی که کمتر تحت ازار قرار میگیریم و بیشتر خوشحال هستیم.
برای همین به شخص من از امریکا خیلی خوشم میاد. جای خوبی هست.
ادمهای ساده ای داره.
من وقتی اومدم کانادا باورم نمیشد واقعا جای دیگه ای تو این دنیا باشه که ادمهاش اینقدر ساده و مهربون باشن ولی الان میبینم که امریکا هم اینجوریه.
شاید هم همسرم درست میگه (البته یک نظریه فیزیکی هم همین رو میگه کم و بیش) و هرجا بری دنیا بازتاب خودت و افکارت هست. اگه واقعا همینه پس جاتون رو عوض نکنید. همون جا بمونید.
انسان یک موجود بی اندازه پیچیده هست.
دقت کنید بشر قادر هست مابین گلکسی ها رو ببینه و درک کنه، ولی هنوز نمیتونه یک اورگان رو بسازه.
من فکر میکنم ادم باید ببینه و بخونه (من به شخصه هر وقت یک ادم لوزر اسپم اینجا میبینم، به این فکر میکنم که اگه بچه بیارم و بهش توجه نکنم شاید یک روزی بشه یه دروغگوی بولی کننده) و بعد تصمیم بگیره.