An investment in knowledge used to pays the best interest
لطفا سوالات خود را در فروم مطرح نمایید حتی شما دوست عزیز! لطفا بجای ارسال پست تشکر از گزینه "اضافه کردن به امتیاز کاربر". استفاده نمایید!
الان خیلی از زوج های ایرانی توی ایران به نظرتون از هم خسته نشدن؟
به نظر من اگر از همون اول دوط رف به هم بگن هر وقت از هم خسته شدیم بای خیلی سنگسن ترن تا همدیگرو فقط تحمل کنن و بسازن و بسوزن.
نوع نگاه به اون هزار کار در فرهنگ های مختلف متفاوته دوست عزیز. ممکنه مسئله ای از نظر من و شما توجیهی نداشته باشه و درست نباشه و از نظر فرد رشد یافته توی جامعه دیگری غیر از ایران صحیح باشه و درست. بستگی به نوع جهان بینی داره. که خود جهان بینی هم ممکنه عوض بشه در اثر زیستن در فرهنگ غیر!(چقدر ادبی فلسفی شد)
طبیعتا وقتی که ما میخوایم وارد فرهنگ دیگری بشیم باید با اونا همخوان بشیم نه اینکه انتظار داشته باشیم اونا باب میل ما تغییر کنن. مثلا بعضی دوستای من که الان کشورهای مختلف هستن معتقدن باید فرهنگ اون جوامع رو تغییر بدن! یکیشون پا میشه وسط راهروی هواپیما اذان میگه!(وقا اذان بوده ظاهرا) فکر میکنن میخواد عملیات تروریستی بکنه بنده خدا دستش شکسته بود در اثر ضربه! و معتقده کار درستی کرده هرچی میگم بابا جون اخه اینو از کجا درآوردی میکه میخواستم با معارف اسلامی آشنا بشن و واسشون سوال بشه اینایی که من اسمشونو میبرم کی هستن بعد براشون توضیح بدم و الخ که اخرش شد لطمه دستانش!
ویرایش توسط mr_dr : August 1st, 2014 در ساعت 12:26 PM
اول تشکر می کنم از شما که با نظرات پخته ای که می دین بحث رو پرمایه تر می کنین.
فکر می کنم این سوء تفاهم هایی که پیش میاد باعثش خودم هستم که منظورم رو کامل نمی رسونم. بله من هم آدما رو مثل شما یه طیف می بینم از سیاه تا سفید و این وسط پره از آدمهای خاکستری با درجات متفاوت. اما می خوام یه اعتراف کنم:
من متأسفانه به خاطر یک سری بدشانسی که تو زندگی آوردم نمی تونم مثل شماها اون نیمه پر رو ببینم. دوست دارم دیدم رو عوض کنم اما نمی تونم. دیگه چشمام عادت کرده که به همه چیز با دیده شک و تردید نگاه کنه. همه چیز تو این دنیا واسم شده عدم قطعیت. اون بدشانسی که میگم یه طرفش خودم بودم و طرف دیگه زندگی و سرنوشت. یعنی از زندگی رو دست خوردم؛ خدا رو شکر تا به حال وارد رابطه ای نشدم که بخوام خودم رو محک بزنم. واسه همین هم هست که خیلی با محاسبات فراوون و با دقت کافی سعی می کنم پیش برم.
خیلی دوست داشتم این زنجیره بدبیاری هام یه جا پاره بشه اما نشد. آخرین حلقه اش هم همین امسال بود: برای اینکه بتونم از یه دانشگاه فول فاند پذیرش بگیرم چندتا دانشگاه با رنک متوسط رو تو آمریکا اپلای کردم اما متأسفانه هیچ کدوم به من فاند ندادن! واسه همین هم پذیرشم رو دیفر کردم واسه سال بعد تا دوباره بتونم رو مخ استادا کار کنم بلکه فرجی بشه. نمی دونم اصلاً چرا اینها رو اینجا می گم. یه کم دلم پر بود، زیاده گویی کردم. خلاصه ما حصل حرفم اینه که من به یه سری از دوستان و اطرافیان خودم که نگاه می کنم به این نتیجه می رسم که بعضی از ما پسرها محتاط هستیم (شاید بیش از حد). واسه همین هم تا از زمین جلوی پامون مطمئن نباشیم که زمین سفته یا گل و شل هیچ وقت قدم بعدی رو بر نمی داریم. راستش نمی تونم این رو هم تأیید بکنم، اما خوب ما اینیم!
نقشت این وسط چیه خدا میدونه
در جواب اون دوستمون که گفت در حد 20 تا 50 میلیون دوست عزیز این پول اصلا رقمی نیست یعنی کلا رقم که چه عرض کنم فکر کنم ریال باشه نسبت به قیمت دلار و مخارج و .. .. بحث پسر و دخترش هم نیست بازم میگم یه بار میگم همسری که با شوهرش هم هدف باشه ---- > موفقیت ، کار هم اصلا به سن و جنس و غیره ندارم .
لپ کلام همسرت با علایق و عقاید شما هم فکر هست ازدواج کن نیست وسلام .
ختم به خیر شد رفت
دوست عزیز من درکت می کنم با تمام وجود پروسه اپلای اصلا ربطی به متاهل بودن و مجرد بودن نداره ، فکر کن یکسال دوسال زحمت کشیدی آخرش هم به جایی که می خواستی نرسیدی !! ( فاند گرفتن / ویزا گرفتن حالا از هر کشوری ) ولی محتاط بودن بیش از حد سقوط رو در پی داره ، من عمق مطلبم این بود که گفتم هم در پست قبلی و هم همین پست زمان رو نباید نگه داشت برای یه هدف بلکه باید در جهت اون هدف تلاش کرد تا به جایی که می خوای برسی حالا خیلی ها حوصله ندارند ! یا هر دلیل دیگه .
از بعضی از صحبت های دوستان مثل انشاء های جی آر ای یه طرفه می کوبن میرن ! اصلا هم توجهی به صحبت هایی که می کنند نیست دلایل ، استدلال ها ، به اصطلاح ریمی که میسازند به کجا ختم بشه خدا می دونه !
نقشم باب ااسفنجیه (:
من زیست شناسی درسشون میدادم و اونها من رو میشناختن در واقع منظورم این بود. فقط زیست اونم برای کنکور نه اینکه دانشگاه و اینا اصلا سنم نمیخوره به این حرفا عاقا جون!
همکلاسای من مهمترین مسئله ذهنیشون پیدا کردن GF وBF مناسب بود . به این هدفاهای اپلای و هدف علمی و اینا هم میخندیدن فک میکردنم یه تختم کمه(شایدم باشه نمیدونم) از این حرفا میزنم و بیکارم دارم سرگرم میشم!!!! این توی تهران بود حالا بقیه کشور چطوریه نمیدونم!
دوست عزیز تا حدی با نظرت موافقم اما این وسط یه تبصره میارم.
درمورد اون آماری که دادی من هم یه کم شکاک شدم؛ یعنی 3 در 4000. اینکه فاجعه است. من فکر می کنم شما بیشتر تو دانشگاه های آزاد و غیر انتفاعی تدریس کردی واسه همین هم یه همچین آماری میدی. خواهشاً به کسی برنخوره دارم کلی می گم و کاری با موردهای خاص ندارم: معمولن دخترهایی که دانشگاه آزاد و غیر انتفاعی و به کل دانشگاه های پولی درس می خونن از این دسته هستند که شما اشاره کردی اما توی دانشگاه های دولتی به خصوص دانشگاه های درجه 1 و 2 وضعیت متفاوته.
از مدیران محترم میخوام که لطفا این تاپیک رو نه پاک کنن، نه روش قفل بزنن و نه پست های کاربران رو پاک کنندبه نظرم من این بحث ها به صورت غیر مستقیم، کاملا به این فروم ربط داره و اصلا خارج از هدف اصلی سایت نیست. در ضمن، مشابه این بحث ( اما در ابعاد کوچکتر) در انجمن امریکا راه افتاد و تعداد قابل توجهی از کاربران ارشد هم در اون شرکت داشتند.
![]()
از ایرانی بودنم بسیار متنفرم.
به علت جو حاکم بر این سایت، حضور من بسیار کمرنگ می باشد.
البته مربوط به یکی دو نسل قبل از ماه میشه با اینحال : من عموی خودم و عموی پدرم هر دوتاشون زن امریکایی گرفتن. دو تا از دایی های مادرم هم زن آلمانی گرفتن. از این 4 تا 3 تاشون ازدواج هاشون موفق بود. مخصوصا عموی پدرم که توی فامیل از زنشون خیلی تعریف میشد. یکی از دایی های مادرم هم بعد از سالیان سال زندگی از زن آلمانی اش جدا شد و بیچاره آخرای عمرش تنها و بعد از چند سال بیماری فوت کرد.
FAQ آزادسازی مدرک از طریق عدم کاریابی
When I was a little boy, I used to pray every night for a new bicycle. Then I realized, the Lord, in his wisdom, doesn’t work that way. So I just stole one and asked Him to forgive me! -Emo Philips
الان این انشای جی آر ای رو با من بودی. راستش من تو یه طرفه کوبیدن ماهر نیستم؛ اگه بودم که نمره رایتینگم 3.0 نمی شد!
راستش همونطور که دوستمون zhila594 گفتن، هر کس یه کیس منحصر به فرده و ممکنه این قضیه واسش یه نتیجه متفاوت با بقیه داشته باشه. این خود ما هستیم که باید با درنظر گرفتن شرایط خودمون و زندگی اطرافیانی که شرایطشون تا حدی شبیه ماست و نظرات دیگران تصمیم پایانی رو بگیریم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)