نقل قول نوشته اصلی توسط Souri_RS نمایش پست ها
سلام، چه تاپیک جالبی، بحث دوستان رو خوندم و احساس کردم یکم مسئله رو ساده تر باز کنیم بهتره. من به عنوان کسی که تنها پسر خانواده هستم و فشار زیادی برای ازدواج کردن از طرف خانواده بهم وارد میشه. حداقل تونستم با یک سری موارد خانواده رو فعلا راضی نگه دارم که ازدواج نکنم.
امیدوارم هر چه آید خوش آید
چرا باید متغییر شدن همسر بزنه توی ذوق آدم اون وقت؟
فیلد کاری یکسان هم به نظرم خیلی کسل کننده میشه. به قول یه استادی داشتیم توی دانشگاه میگفت من و همسرم هم رشته ایم اوایل اینقدر کسل بودیم و یکنواخت که اصلا افسرده شده بودیم. هی دانشگاه یه سری مباحث تو خونه هم دقیقا هخون مباحث. در نتیجه تصمیم گرفتیم تنها راه حل موجود یعنی صحبت نکردن از رشته و مسایل علمی در زندگی خصوصی رو اجرا کنی که تا حدودی حواب داد.
تحلیلتون در باره دخترها در جهان سوم هم دوستانی که توی محیط هستند خواهشا نظر بدن ببینیم چطوره جریان.